‌Business Analytics,Cloud Computing,Analytics,تحلیل کسب و کار، محاسبات ابری، نیازهای کسب و کار

تحلیل کسب‌وکار (‌Business Analytics) چیست؟

تحلیل کسب‌وکار چیست؟

تحلیل کسب‌وکار فرآیند پاسخ به سؤالات مربوط به یک کسب‌وکار با استفاده از اطلاعات یا داده‌های جمع‌آوری‌شده درباره آن است. برای هدایت رشد، رهبران کسب‌وکار باید به سؤالاتی درباره رویدادهای گذشته مرتبط با سازمان خود پاسخ دهند و رویدادهای آینده را پیش‌بینی کنند. تحلیل کسب‌وکار از اعداد برای روایت داستان فرآیندها و عملکردهای یک سازمان استفاده می‌کند تا رهبران بتوانند تصمیمات هوشمندانه‌تری بگیرند. این فرآیند از فناوری و آمار برای درک عملکرد یک کسب‌وکار و یافتن راه‌هایی برای بهبود آن استفاده می‌کند.

داده‌هایی که تحلیل کسب‌وکار استفاده می‌کند ممکن است داخلی یا خارجی باشد و معمولاً در پایگاه‌های داده، برنامه‌ها و فایل‌های مسطح، چه در محل و چه در ابر، قرار دارند. برای یافتن پاسخ به سؤالات خود، ابتدا باید داده‌ها را پرس‌وجو کنید و سپس نتایج را با استفاده از تکنیک‌های تجسم داده تحلیل کنید.

چند نمونه از تحلیل کسب‌وکار چیست؟

در ادامه چند نمونه برای توضیح بیشتر این موضوع ارائه شده است.

مالی

یک مدیر مالی یا مدیر مسئول امور مالی یک بخش یا خط کسب‌وکار می‌خواهد درآمد، هزینه‌ها، حاشیه سود و غیره را برای خط کسب‌وکار خود بداند. از سوی دیگر، یک مدیر ارشد مالی (CFO) می‌خواهد معیارهای مشابه را در سطح کلان در تمام خطوط کسب‌وکار بداند و بتواند به هر خط کسب‌وکار جزئی‌تر نگاه کند. CFO همچنین ممکن است بخواهد درباره هزینه‌های بهره، تأثیر نرخ‌های تبدیل ارز، مالیات‌ها و غیره اطلاعاتی داشته باشد که ممکن است خارج از حوزه توجه یک مدیر مالی باشد.

بازاریابی

یک مدیر بازاریابی مسئول تولید تقاضا می‌خواهد تعداد سرنخ‌ها، فرصت‌ها و معاملات بسته‌شده را بداند. او همچنین عملکرد کانال‌های مختلف تولید تقاضای آنلاین و آفلاین را بررسی می‌کند. از سوی دیگر، یک مدیر بازاریابی مسئول توسعه برند می‌خواهد بداند که برند شرکت چگونه توسط مشتریان، شرکا، رقبا، تأثیرگذاران و غیره درک می‌شود. یک مدیر ارشد بازاریابی (CMO) به هر دو معیار مرتبط با برند و تقاضا علاقه‌مند است و می‌خواهد بداند بازده کلی سرمایه‌گذاری بازاریابی (ROMI) چیست.

فروش

یک مدیر فروش با یک قلمرو و سهمیه‌ای برای دستیابی، بر خط لوله فروش خود تمرکز می‌کند که شامل فرصت‌های ایجادشده، برنده‌شده و ازدست‌رفته است. او همچنین می‌خواهد زمان لازم برای بستن یک فرصت را بداند تا ارزیابی کند چه تعداد فرصت برای دستیابی به اهداف سهمیه لازم است. از سوی دیگر، یک معاون فروش می‌خواهد اطلاعات مشابهی را در سطح کلان بداند و بتواند به یک نماینده فروش یا قلمرو فروش جزئی‌تر نگاه کند.

عملیات

یک مدیر عملیات که بر یک خط تولید تمرکز دارد، می‌خواهد اطمینان حاصل کند که محصولات به موقع تحویل داده می‌شوند، در حالی که عیوب را به حداقل می‌رساند و سطح موجودی مناسب را برای پاسخگویی به تقاضای بازار حفظ می‌کند. بنابراین، او می‌خواهد بداند چه تعداد واحد در یک خط تولید در حال پردازش هستند، زمان لازم برای عبور یک واحد از فرآیند، نرخ تولید خروجی فرآیند، تعداد واحدهایی که در آزمون کیفیت رد می‌شوند و غیره.

منابع انسانی

یک مدیر منابع انسانی که بر فرآیندهای جذب، نگهداری و خروج کارکنان تمرکز دارد، به تعداد موقعیت‌های باز، تعداد کاندیداها در خط لوله مصاحبه، تعداد کارکنانی که به صورت داوطلبانه یا غیرداوطلبانه شرکت را ترک می‌کنند و سایر آمارهای مرتبط علاقه‌مند است.

سطح اجرایی

مدیرعامل یک شرکت به تمام جنبه‌های آن نگاه می‌کند و به تمام نمونه‌های ذکرشده علاقه‌مند است. او می‌خواهد بتواند معیارهای کلان را برای هر جنبه از کسب‌وکار مشاهده کند و به یک حوزه خاص جزئی‌تر نگاه کند تا اطلاعات بیشتری کسب کند. مدیرعامل همچنین می‌خواهد بداند شرکت در مقایسه با شرکت‌های مشابه در بازار چگونه عمل می‌کند.

مزایای تحلیل کسب‌وکار چیست؟

شرکت‌هایی که در تحلیل کسب‌وکار موفق هستند، خودآگاهی بیشتری پیدا می‌کنند و از محیط عملیاتی خود آگاه‌تر می‌شوند. این به آن‌ها کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند، بر شایستگی‌های اصلی خود تمرکز کنند، پیش‌بینی کنند که بازار به کدام سمت می‌رود و از رقبای خود پیشی بگیرند.

فرهنگ داده‌محور

به جای گرفتار شدن در داده‌ها، داده‌ها به یک دارایی و دوست تبدیل می‌شوند. همه کارکنان شما برای تصمیم‌گیری به داده‌ها وابسته هستند و بنابراین در جمع‌آوری داده‌های به‌موقع و دقیق کوشا هستند.

بازخورد سریع درباره عملکرد کسب‌وکار

هنگامی که داشبوردهای کسب‌وکار را تنظیم کنید که با تغییر داده‌های زیرین به طور خودکار به‌روزرسانی شوند، از آنچه به خوبی پیش می‌رود و چه چیزی نیاز به اصلاح دارد آگاه خواهید شد تا بتوانید در صورت نیاز مسیر را اصلاح کنید.

ایجاد تعادل مناسب بین تصویر کلان و جزئیات

تصویر کلان به شما می‌گوید که به کجا می‌روید و به عنوان یک کسب‌وکار چگونه عمل می‌کنید، اما نمی‌گوید چرا. برای پاسخ به سؤال چرا، باید به جزئیات بپردازید. تحلیل کسب‌وکار بهترین‌های هر دو جهان را به شما می‌دهد. می‌توانید یک داشبورد عملکرد کلی کسب‌وکار با دید ۳۶۰ درجه از کسب‌وکار خود داشته باشید. در عین حال، می‌توانید به هر نمودار در داشبورد خود جزئی‌تر نگاه کنید تا بفهمید چرا عملکرد خوبی دارید یا خیر.

انواع تحلیل کسب‌وکار چیست؟

تحلیل کسب‌وکار شامل چندین نوع مختلف تحلیل داده است. هر نوع به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با وجود پیچیدگی و پیچیدگی فزاینده، تصمیمات آگاهانه‌ای بگیرند.

تحلیل توصیفی

تحلیل توصیفی شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIها) و سایر معیارهای عملیاتی را برای درک وضعیت کنونی یک کسب‌وکار ردیابی می‌کند. این تحلیل عملکرد گذشته را برای پاسخ به سؤال «چه اتفاقی افتاد؟» بررسی می‌کند و داده‌های تاریخی را خلاصه می‌کند تا روندها، الگوها و بینش‌ها را شناسایی کند.

برای مثال، یک شرکت خرده‌فروشی داده‌های فروش سه‌ماهه گذشته را بررسی می‌کند تا فصل‌های اوج خرید، محصولات محبوب و جمعیت‌شناسی مشتریان را شناسایی کند.

تحلیل تشخیصی

تحلیل توصیفی به دنبال روندها است، اما تحلیل تشخیصی تلاش می‌کند دلیل پشت روندها را کشف کند. این تحلیل فراتر از توصیف می‌رود تا بفهمد چرا چیزی اتفاق افتاده است. از استخراج داده، تحلیل همبستگی و قابلیت‌های جزئی‌تر برای کشف علل ریشه‌ای استفاده می‌کند.

برای مثال، یک پلتفرم تجارت الکترونیک کاهش فروش را متوجه می‌شود و از تحلیل تشخیصی برای بررسی استفاده می‌کند. با تحلیل نرخ‌های ترک سبد خرید و بازخورد مشتریان، آن‌ها کشف می‌کنند که یک به‌روزرسانی اخیر وب‌سایت فرآیند پرداخت را کند کرده و منجر به از دست رفتن فروش شده است.

تحلیل پیش‌بینی‌کننده

تحلیل پیش‌بینی‌کننده تلاش می‌کند روندهای آینده را پیش‌بینی کند. این تحلیل از مدل‌سازی آماری، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی برای پاسخ به سؤال «چه اتفاقی خواهد افتاد؟» استفاده می‌کند. تحلیل داده‌های تاریخی به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا روندها، ریسک‌ها و فرصت‌ها را پیش‌بینی کنند.

برای مثال، یک بانک از تحلیل پیش‌بینی‌کننده برای ارزیابی ریسک اعتباری مشتری استفاده می‌کند. با تحلیل تاریخچه بازپرداخت وام‌های گذشته، سطوح درآمد و الگوهای هزینه، بانک احتمال نکول را پیش‌بینی می‌کند و سیاست‌های وام‌دهی خود را بر این اساس تنظیم می‌کند.

تحلیل تجویزی

تحلیل تجویزی از روندهای پیش‌بینی‌شده برای اطلاع‌رسانی به تصمیمات کسب‌وکار استفاده می‌کند. این تحلیل با توصیه اقداماتی برای بهینه‌سازی نتایج و بهبود فرآیندهای کسب‌وکار فراتر می‌رود. این تحلیل هوش مصنوعی (AI)، یادگیری ماشین (ML) و الگوریتم‌های بهینه‌سازی را ترکیب می‌کند تا پاسخ سازمان به چالش‌ها و فرصت‌های آینده را هدایت کند.

برای مثال، یک شرکت لجستیک از تحلیل تجویزی برای بهینه‌سازی مسیرهای تحویل استفاده می‌کند. با در نظر گرفتن شرایط ترافیک در زمان واقعی، پیش‌بینی‌های آب‌وهوا و هزینه‌های سوخت، سیستم مسیرهای کارآمدتری را پیشنهاد می‌دهد تا زمان تحویل و هزینه‌ها را به حداقل برساند.

تحلیل شناختی

تحلیل شناختی از هوش مصنوعی، پردازش زبان طبیعی (NLP) و یادگیری عمیق برای تفسیر داده‌های بدون ساختار (متن، تصاویر، ویدئوها) و ارائه تصمیم‌گیری شبیه به انسان استفاده می‌کند. سیستم‌های هوش مصنوعی داده‌ها را پس از درک زمینه و معنای جملات یا تشخیص اشیاء خاص در یک تصویر تحلیل می‌کنند و تصمیم‌گیری خود را با گذشت زمان بهبود می‌دهند. تحلیل شناختی الگوها و ارتباطات خاصی را که تحلیل‌های ساده نمی‌توانند نشان دهند، آشکار می‌کند.

برای مثال، یک چت‌بات خدمات مشتری از تحلیل شناختی برای تحلیل پرس‌وجوهای مشتری، تشخیص احساسات و ارائه پاسخ‌های شخصی‌سازی‌شده استفاده می‌کند و رضایت مشتری را بهبود می‌بخشد.

تفاوت بین تحلیل کسب‌وکار و هوش تجاری چیست؟

هوش تجاری بیشتر بر درک عملکرد گذشته تمرکز دارد، در حالی که تحلیل کسب‌وکار رویکردی آینده‌نگر برای هدایت تصمیمات استراتژیک دارد.

اهداف

تحلیل کسب‌وکار دامنه گسترده‌تری نسبت به هوش تجاری دارد.

هوش تجاری در درجه اول بر جمع‌آوری، سازمان‌دهی و تجسم داده‌های تاریخی تمرکز دارد تا به کسب‌وکارها درک روشنی از روندهای گذشته ارائه دهد. این به سؤالاتی مانند «چگونه عمل کردیم؟» از طریق گزارش‌ها، داشبوردها و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIها) پاسخ می‌دهد.

از سوی دیگر، تحلیل کسب‌وکار فراتر از تجسم داده‌ها می‌رود و شامل تحلیل آماری، مدل‌سازی پیش‌بینی‌کننده و یادگیری ماشین است. این به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا روندهای آینده را پیش‌بینی کنند و تصمیمات فعالانه‌ای بگیرند به جای اینکه فقط به رویدادهای گذشته واکنش نشان دهند.

تکنیک‌ها و ابزارها

هوش تجاری به سیستم‌های گزارش‌دهی وابسته است که گزارش‌های ساختارمند و تجسم داده‌ها را تولید می‌کنند. هدف اصلی ارائه داده‌های خام در قالبی قابل‌فهم برای مدیران و تصمیم‌گیرندگان است.

تحلیل کسب‌وکار تکنیک‌های پیشرفته‌ای مانند تحلیل رگرسیون، یادگیری ماشین و الگوریتم‌های بهینه‌سازی را در بر می‌گیرد. این تحلیل از ابزارهای AI/ML برای استخراج بینش‌های عمیق‌تر داده‌ها و تجویز توصیه‌های عملی استفاده می‌کند.

مثال

یک شرکت خرده‌فروشی که از هوش تجاری استفاده می‌کند ممکن است گزارش‌های فروش سال گذشته را تحلیل کند تا مشخص کند کدام محصولات بهترین عملکرد را داشته‌اند. اما با تحلیل کسب‌وکار، همان شرکت می‌تواند از تحلیل پیش‌بینی‌کننده برای پیش‌بینی تقاضا برای سه‌ماهه آینده و بهینه‌سازی سطوح موجودی بر این اساس استفاده کند.

تفاوت بین تحلیل کسب‌وکار و تحلیل داده چیست؟

تحلیل داده یک اصطلاح کلی برای تمام انواع تحلیل داده است. این شامل همه چیز از پاک‌سازی و پردازش داده تا مدل‌سازی و تجسم پیچیده است، صرف‌نظر از اینکه هدف مرتبط با کسب‌وکار باشد یا خیر. تحلیل کسب‌وکار زیرمجموعه‌ای تخصصی از تحلیل داده است که بر حل مشکلات کسب‌وکار و هدایت بهبودهای عملیاتی تمرکز دارد.

کاربردها

تحلیل کسب‌وکار بر تصمیم‌گیری، سودآوری و کارایی عملیاتی تمرکز دارد. این معمولاً در تنظیمات شرکتی اعمال می‌شود که داده‌ها اقدامات استراتژیک را هدایت می‌کنند. در مقابل، تحلیل داده می‌تواند اکتشافی‌تر باشد و هدف آن کشف الگوها و بینش‌هایی است که ممکن است کاربرد فوری تجاری نداشته باشند. این در کشف علمی، تحقیقات اجتماعی و حل مسائل مهندسی استفاده می‌شود.

مثال‌ها

یک شرکت از تحلیل کسب‌وکار برای به‌دست آوردن بینش درباره رفتار خرید مشتری و توصیه محصولات شخصی‌سازی‌شده استفاده می‌کند و نتایج آینده را برای کسب‌وکار بهبود می‌بخشد. در مقابل، یک محقق که از تحلیل داده استفاده می‌کند ممکن است تصاویر ماهواره‌ای را برای شناسایی الگوهای جنگل‌زدایی و تغییرات آب‌وهوایی تحلیل کند یا از داده‌های سلامت عمومی برای پیش‌بینی شیوع بیماری استفاده کند.

چگونه تحلیلگر کسب‌وکار شوید؟

یک تحلیلگر کسب‌وکار به عنوان پلی بین نیازهای کسب‌وکار و راه‌حل‌های فنی عمل می‌کند. نقش آن‌ها شامل جمع‌آوری الزامات کسب‌وکار، همکاری با ذینفعان و توصیه راه‌حل‌های داده‌محور برای بهبود عملیات، استراتژی و کارایی است.

تحلیلگران کسب‌وکار به موارد زیر نیاز دارند:

  • مهارت‌های تحلیلی قوی برای تبدیل داده‌ها به بینش‌های عملی.
  • توانایی‌های تفکر انتقادی و حل مسئله برای ارزیابی چالش‌های کسب‌وکار و توصیه بهبودها.
  • دانش ابزارها و راه‌حل‌های تحلیل داده. تحلیلگران کسب‌وکار همچنین باید با روندهای صنعت، مقررات و شاخص‌های کلیدی عملکرد آشنا باشند. کسب دانش خاص حوزه به ارائه بینش‌های مرتبط و هم‌راستا کردن توصیه‌ها با اهداف کسب‌وکار کمک می‌کند.

مدرک در مدیریت کسب‌وکار، مالی، علوم کامپیوتر، علوم داده یا یک رشته مرتبط، پایه محکمی برای حرفه در تحلیل کسب‌وکار فراهم می‌کند. بسیاری از کارفرمایان کاندیداهایی با تحصیلات رسمی در تحلیل داده، اقتصاد یا سیستم‌های اطلاعاتی را ترجیح می‌دهند.

عناصر کلیدی برای موفقیت در تحلیل کسب‌وکار چیست؟

برای بهره‌مندی از مزایای تحلیل کسب‌وکار، به سه چیز نیاز دارید.

تمرکز

سؤالاتی بپرسید که برای کسب‌وکار شما مرتبط باشند. به راحتی می‌توان در دام پرسیدن سؤالات بی‌ربط افتاد که ممکن است شما را به مسیر اشتباه هدایت کند یا باعث شود کار زیادی برای پاسخ به سؤالاتی که به شما کمک نمی‌کنند انجام دهید.

داده

دسترسی به داده‌های دقیق برای کمک به پاسخ به سؤالات اغلب آسان‌تر از انجام آن است. برای به‌دست آوردن داده‌های مورد نظر، باید یک فرهنگ داده‌محور را در سازمان (از بالا به پایین و از پایین به بالا) نهادینه کنید و فرآیندهای مدیریت داده را برای جمع‌آوری داده‌ها به صورت وفادار و دقیق داشته باشید.

سیستم‌ها و ابزارها

ابزارهایی برای پردازش و تحلیل داده‌ها داشته باشید. ما در یک اقتصاد اطلاعاتی زندگی می‌کنیم که کسب‌وکارها داده‌ها را در ترابایت‌ها و پتابایت‌ها جمع‌آوری می‌کنند و در پایگاه‌های داده مختلف مرتبط با سیستم‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری گوناگون قرار دارند. شما به سیستم‌ها یا ابزارهایی نیاز خواهید داشت که به شما کمک کنند داده‌ها را استخراج کنید، پردازش کنید، تحلیل کنید و بعداً تجسم کنید.

برچسب‌گذاری داده‌‌ (Data Labeling) چیست؟
پلتفرم داده مشتری (CDP) چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

سبد خرید
علاقه‌مندی‌ها
مشاهدات اخیر
دسته بندی ها