تحلیل کسبوکار (Business Analytics) در واقع فرآیندی برای پاسخ به سؤالات یک کسبوکار با استفاده از اطلاعات و دادههای مربوط به آن است. دادههای مورد نیاز میتوانند داخلی یا خارجی باشند و معمولاً در پایگاههای داده، نرمافزارها یا فایلهای متنی ذخیره میشوند؛ چه به شکل سیستم های تحت وب مستقر در محل و یا سیستم های ابری. برای پاسخ به سؤالات، داده ها جست و جو می شوند و نتایج با استفاده از تکنیکهای تصویریسازی داده تحلیل می گردند.
مثال هایی از تحلیل کسبوکار
- بخش مالی
مدیر یا مسئول مالی که امور مالی یک بخش یا خط تولید را مدیریت میکند، باید اطلاعاتی درباره درآمد، هزینهها و حاشیه سود داشته باشد. از طرفی، مدیر مالی ارشد (CFO) به این اطلاعات در سطح کل شرکت نیاز دارد و باید امکان بررسی جزئیات در یک خط تولید خاص را نیز داشته باشد. اطلاعاتی مانند بهره، تأثیر نرخ ارز و مالیات برای سمت او از اهمیت خاصی برخوردار هستند.
- بخش بازاریابی
مدیر بازاریابی در نقش مسئول ایجاد تقاضا، ممکن است بخواهد اطلاعاتی درباره تعداد سرنخها (Leads)، فرصتها و معاملات انجام شده داشته باشد و عملکرد کانالهای بازاریابی آنلاین و آفلاین را ارزیابی کند. از طرفی، یک مدیر برند که در واقع مسئول توسعه برند است، ممکن است به نحوه درک مشتریان، شرکا و رقبا از برند توجه کند. مدیر ارشد بازاریابی (CMO) هم به هر دو جنبه برند و تقاضا توجه کرده و هدفش تمرکز بر نحوه بازگشت سرمایه در بازاریابی (ROMI) است.
- بخش فروش
مدیر فروش، با تاکید بر یک منطقه خاص و یک هدف فروش، به فرصتهای موجود در پایپ لاین فروش توجه میکند. معاون فروش هم باید اطلاعات مشابهی را در سطح کلی بررسی کند و نمایندگان فروش یا مناطق خاص را دقیق زیر نظر داشته باشد.
- بخش عملیات
مدیر عملیات که بر خط تولید نظارت دارد، باید مطمئن شود که محصولات بهموقع تولید و ارسال میشوند، نرخ نقص حداقل است و موجودی برای پاسخگویی به تقاضای بازار کافی است؛ بنابراین، باید بداند چه تعداد محصول در فرایند پردازش خط تولید هستند، زمان موردنیاز هر فرایند چقدر است، نرخ خروجی تولیدی فرایند به چه صورت است، و چه تعداد محصول در آزمون کیفیت مردود میشوند.
- بخش منابع انسانی
یک مدیر منابع انسانی که تمرکزش بر استخدام، حفظ و جدا شدن کارکنان از مجموعه است، به اطلاعاتی مثل تعداد فرصتهای شغلی، داوطلبان مصاحبه و نرخ ترک کارکنان نیاز دارد.
- مدیرعامل
یک مدیرعامل (CEO) باید نمایی کلی از تمام جنبههای کسبوکار داشته باشد و بتواند به جزئیات خاص در هر بخش دسترسی پیدا کند. او همچنین مایل است عملکرد شرکت را در مقایسه با رقبا بررسی کند.
عناصر کلیدی موفقیت در تحلیل کسبوکار
- تمرکز
سوالات مربوط و مفید: سؤالات نامربوط منجر به هدررفت منابع می شوند.
- دادهها
دسترسی به دادههای دقیق و صحیح: باید در سازمان، فرهنگ دادهمحور و فرایند دقیق جمعآوری دادهها نهادینه شود.
- سیستمها و ابزارها
استفاده از ابزارهایی برای جمعآوری، پردازش، تحلیل و تصویریسازی دادهها
مزایای تحلیل کسبوکار
- فرهنگ دادهمحور
داده به یک دارایی ارزشمند تبدیل شده و کارکنان برای تصمیمگیری به آن رجوع میکنند
- بازخورد سریع از عملکرد کسبوکار
داشبوردهای تجاری خودکار یک دیدگاه کلی از نقاط قوت و ضعف ارائه میدهند و امکان اصلاح مسیر را فراهم میکنند
- تعادل میان دید کلی و جزئیات
درست است که تصویر کلی نشان میدهد که مسیر پیش رو چیست و کسبوکار در چه وضعیتی قرار دارد، اما دلایل آن را توضیح نمیدهد. برای یافتن دلیل باید جزئیات عمیقتری بررسی شود. تحلیل کسبوکار هر دو جنبه را ارائه میدهد. میتوان یک داشبورد عملکرد کلی کسبوکار تهیه کرد که تصویر کاملی از کسبوکار ارائه میدهد. همچنین، میتوان با بررسی دقیقتر نمودار در داشبورد، دلایل عملکرد ضعیف یا قوی را مشخص کرد.