برای مدت طولانی، مردم اینترنت را بهعنوان آخرین مرز میدیدند، نوعی غرب وحشی بدون مرز و محدودیت واقعی در تبادل فرامرزی. در واقعیت، اینترنت همواره بر سیستمهای محدود جغرافیایی متکی بوده است. در حالی که این سیستمها معمولاً بهخوبی با یکدیگر کار میکنند، تنها مسئله زمان بود تا قوانین حاکم بر این مناطق جغرافیایی متوجه اینترنت، ترافیک آن و واقعیت «شهروند دیجیتال جهانی» شدن شوند.
در سالهای اخیر، چارچوبهای قانونی شروع به هماهنگی بیشتر با واقعیات اینترنت کردهاند که منجر به ظهور و رسمی شدن حاکمیت دادهها شده است. در ادامه، به این موضوع خواهیم پرداخت، مفهوم آن را تعریف کرده و پیامدهایش برای اینترنت، کسبوکارهای مبتنی بر آن و حفاظتهایی که برای کاربران ارائه میدهد، بررسی خواهیم کرد.
حاکمیت داده چیست؟
حاکمیت داده مفهومی است که بیان میکند دادههایی که توسط یک کاربر تولید میشوند باید بر اساس مکانی که جمعآوری یا ذخیره شدهاند، تحت نظارت قانونی قرار گیرند. بر خلاف اقامت یا بومیسازی داده، حاکمیت داده بهطور خاص بر حوزه قانونی و حفاظت از آن داده تأکید دارد، بدون توجه به مکانی که داده در آن ذخیره شده است.
بهعنوان مثال، اگر یک سرور در اتحادیه اروپا دادهای را از یک شهروند اتحادیه اروپا جمعآوری کند، مهم نیست که داده در نهایت در ایالات متحده ذخیره شود، این داده باید تحت مقررات GDPR باشد و کاربر باید از حفاظتهای این قانون بهرهمند شود.
حاکمیت داده بهویژه در سالهای اخیر اهمیت یافته است، زیرا انتقال دادههای فرامرزی با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گرفته است، بهویژه پس از کمبود قوانین امنیتی و حفاظت در کشورهایی مانند ایالات متحده در مقایسه با کشورهایی با قوانین سختگیرانهتر مانند ژاپن یا مناطق اتحادیه اروپا.
برای درک بهتر این موضوع، مفاهیم زیر را تعریف میکنیم:
-
اقامت داده (Data residency): دادههای ذخیره شده باید مطابق با قوانین محلی مکانی که داده ذخیره شده، مدیریت شوند. برای مثال، دادههای ذخیرهشده در اتحادیه اروپا باید با استانداردهای EU هماهنگ باشند.
-
بومیسازی داده (Data localization): دادههای جمعآوریشده در یک منطقه یا کشور باید در همان مرز جغرافیایی باقی بمانند. بهعنوان مثال، دادههای جمعآوریشده در ژاپن باید در ژاپن باقی بمانند.
-
حاکمیت داده (Data sovereignty): داده باید مطابق با قوانین کشوری که تولیدکننده داده در آن زندگی میکند، مدیریت شود، حتی اگر داده در مکانی دیگر ذخیره شود. برای مثال، دادههای یک شهروند اتحادیه اروپا باید مطابق با GDPR باشد، بدون توجه به محل ذخیرهسازی داده.
وضعیت حاکمیت داده در اتحادیه اروپا و فراتر از آن
با تعریف این مفاهیم، بیایید بررسی کنیم هر منطقه چگونه با این موضوع برخورد میکند.
اروپا و اتحادیه اروپا
اروپا با تصویب مقررات عمومی حفاظت از دادهها (GDPR) خود را بهعنوان رهبر در این حوزه تثبیت کرد. GDPR مجموعهای از قوانین و مقررات مربوط به انتقال دادههای فرامرزی است. این قانون مکانیزمهایی برای حفاظت از دادههای شهروندان اتحادیه اروپا و حکمرانی خاص بر دادههای جمعآوریشده در EU فراهم میکند، بدون توجه به مالکیت داده. GDPR در بسیاری جهات، الگویی برای قوانین بعدی در اروپا و خارج از آن بود.
در سالهای اخیر، تکاملهای جدیدی در حفاظت از داده ایجاد شده است. ابتکار GAIA-X در حال پیادهسازی است و یک راهکار زیرساخت ابری با حاکمیت مستقل ارائه میدهد که وعده میدهد پیچیدگیهای حاکمیت ابری فرامرزی را ساده کند. قانون دادههای اروپا (European Data Act) سال ۲۰۲۵ قصد دارد GDPR را تقویت کرده و استقلال دیجیتال را تضمین کند و حفاظتهای جدیدی ارائه دهد.
ایالات متحده آمریکا
در مقابل، ایالات متحده رویکردی ناکارآمد و پراکنده دارد. اگرچه حفاظتهایی در سطح ایالتی وجود دارد — بهویژه CCPA در کالیفرنیا و قانون حریم خصوصی کلرادو — هیچ قانون حفاظتی فدرالی برای دادهها وجود ندارد. تلاشهایی برای اجرای مقررات حفاظتی فدرالی صورت گرفته، اما اغلب به نفع قوانین حمایتی از کسبوکار متوقف شده است، و تلاشها برای ارائه حفاظتهای مصرفکننده در سطح وسیع متوقف شدهاند.
این وضعیت با حکم Schrems II دادگاه دادگستری اروپا در ۲۰۲۰ پیچیدهتر شد. این حکم توافقنامه قدیمی حریم خصوصی EU-US را که حفاظتهای خاصی را به شهروندان ایالات متحده ارائه میداد، باطل کرد.
حفاظت دادهها در چین
چین نمونهای از حاکمیت داده بسیار منطقهای دارد و دارای سیاستهای سختگیرانه امنیت داده تحت قانون امنیت داده و قانون حفاظت از اطلاعات شخصی است. این قوانین انتقال داده از چین به نهادهای خارجی را محدود میکنند و شرکتهای چندملیتی را مجبور میکنند برای فعالیت در بازار چین، مرکز داده محلی ایجاد کنند.
در بسیاری موارد، مالکیت سیاسی و دولتی در سازمانها باعث میشود سیاست حاکمیت داده بهطور جدی اعمال شود.
اهمیت رو به رشد حاکمیت دادهها
واقعیت این است که دوران اینترنت غرب وحشی بهطور عمده به پایان رسیده است. با افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی و حرکت به سمت ملیگرایی دیجیتال، دولتها بهطور فزایندهای برای حاکمیت و مالکیت دادههای شهروندان فشار میآورند. این روند همراه با افزایش نقض داده و نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی، باعث هماهنگی بین حریم خصوصی کاربران و مالکیت دولتی شده است.
در بسیاری موارد، حتی کسبوکارها نیز این حرکت را تقویت میکنند. با ارائه زیرساختهای ابری منطقهای توسط شرکتهایی مانند Google Cloud و AWS، زمینه برای تکهتکه شدن منطقهای فراهم شده است. پس از لغو توافقنامه Privacy Shield و نگرانیها درباره GDPR، یک بسیج سریع در حال انجام است.
در حقیقت، اعتماد کاربران کاهش یافته و فشار سیاسی برای ملیگرایی دیجیتال بیسابقه است. این موضوع به شدت بر خدمات چندابری و چندمنطقهای تأثیر گذاشته است، با ارائههای محلی AWS، Azure و Google Cloud که با خدمات تحت حمایت دولت در اروپا و آسیا رقابت میکنند.
این مسئله تأثیر واضحی بر انتقال دادههای فرامرزی و طراحی API-first داشته است. APIها دیگر بخشی از اینترنت «همهجا» نیستند — بلکه در بخشهای منطقهای و محلی فعالیت میکنند و نیاز به تطبیق و حفاظت بیشتری دارند. APIها باید سیاستهای ذخیرهسازی جغرافیایی، کنترل دسترسی مبتنی بر منطقه و مکان و حتی استفاده از محاسبات لبه یا توکنیزاسیون برای مدیریت محدودیتهای فرامرزی را اعمال کنند.
این موضوع همچنین پیامدهای مشخصی برای رعایت قوانین دارد. اقامت داده دیگر مسئله کارایی نیست، بلکه قانونی است و الزامات پیچیده و متفاوت مربوط به رمزگذاری، ردیابی، ممیزی و غیره، منجر به ظهور فناوریهای حفظ حریم خصوصی و صنعت کوچک تضمین انطباق شده است.
آینده حاکمیت داده و توسعه API
در نهایت، همه این موارد به آیندهای متفاوت برای حاکمیت داده و توسعه API منجر شده است.
انتقال به معماری داده غیرمتمرکز، نیاز به مدلهای فدرال را افزایش داده که امکان بومیسازی داده را فراهم میکند و یک سیستم پیچیدهتر اما سازگارتر ایجاد میکند. با پیشرفت، نیاز به مراکز داده بسیار محلی که با الگوهای توسعه مبتنی بر مقررات هماهنگ باشند، بیش از پیش حیاتی خواهد شد، بهویژه با استفاده گستردهتر از محاسبات لبه برای تضمین کارایی و انطباق.
آنچه زمانی بیانگر اینترنت همهجا و هیچجا بود، اکنون به یک شبکه فدرال تبدیل شده که به جزئیات دقیق دادههای متصل توجه دارد. آینده هم پیچیدهتر، هم محلیتر و هم بینالمللیتر است و بنابراین باید تلاش زیادی برای رفع پیچیدگیهای قانونی و مشکلات توسعه انجام شود.
نتیجهگیری: هدایت در عصر حاکمیت دادهها
حرکت به سمت حاکمیت بالاتر دادهها هم خوب است و هم بد، بسته به دیدگاه شما. از یک طرف، محلی بودن دادهها همیشه مهم بوده و این حرکت صرفاً واقعیت را بهصورت یک سیستم ساختاریافته و قابل مدیریت کدگذاری میکند.
از طرف دیگر، حرکت به سمت ملیگرایی دیجیتال نگرانکننده است، زیرا بخش بزرگی از نوآوری اینترنت بر این اساس بود که شما تقریباً در هر مکان میتوانستید هر کاری انجام دهید. اگر اکنون مجبور به عبور از شبکهای از قوانین مختلف و متناقض باشید، بسیاری از وعدهها ممکن است از بین بروند.
و از سوی سوم (که خود نگرانکننده است)، واقعیت این است که این حفاظتهای جزیرهای وجود دارند زیرا برخی مناطق حفاظت ضعیف دارند در حالی که برخی دیگر محافظت بیشتری دارند. در آینده، صنعت باید درباره اولویتها و اهداف گفتوگو کند — آیا ما صنعتی هستیم که کاربران خود را محافظت میکنیم، حتی به قیمت کسبوکار؟ یا کسبوکارها را به هزینه کاربران؟ یا راهحل سومی هنوز شناسایی نشده وجود دارد؟
این سؤال هنوز پاسخ روشنی ندارد — اما مطمئناً دهه آینده پر از همین سؤال خواهد بود.
