Salesforce اغلب بهعنوان یک پیشگام در اقتصاد API ذکر میشود، الگویی برای اینکه چگونه یک شرکت میتواند از APIها نهتنها برای هدایت رشد خود، بلکه برای بازتعریف یک صنعت استفاده کند. بااینحال، مسیر API آن فقط یک داستان نوآوری فنی نیست — بلکه داستانی از دوراندیشی استراتژیک، تغییرات فرهنگی بهموقع، و تعهدی همیشگی به ارزش مشتری است.
در ادامه، تاریخچه Salesforce در زمینه APIها، لحظات محوری که تحول آن را علامتگذاری کردند، و چگونگی ادامه شکلدهی استراتژی API این شرکت به تجارت امروز آن را بررسی خواهیم کرد.
روزهای نخست: محصولات و پلتفرمها
برای درک اینکه چرا مسیر API در Salesforce اهمیت دارد، باید بدانیم چشمانداز در سالهای اولیه چگونه به نظر میرسید. در دهه ۲۰۰۰، شرکتهای اینترنتی عمدتاً نسبت به فرایندهای خود محافظهکار بودند — اغلب مجبور بودید از طریق یک نماینده یا کارگزار عمل کنید، و حتی در آن صورت نیز، محدودیت زیادی در آنچه میتوانستید انجام دهید وجود داشت. کسبوکارهایی که API داشتند عمدتاً آنها را به ابزارهای داخلی و سیستمهای خود محدود میکردند و آنها را بیشتر بهعنوان زیرساخت میدیدند تا یک پیشنهاد تجاری.
وقتی Salesforce API مبتنی بر SOAP خود را در سال ۲۰۰۰ راهاندازی کرد، این دیدگاه از اینکه API چیست — چه رسد به تجارتی که میتواند هدایت کند — کاملاً وارونه شد. دهه ۲۰۰۰ زمان تغییر در فضای API بود — رساله دکترای Roy Fielding بهزودی استاندارد REST API را تثبیت کرد، و بسیاری از شرکتها در رونق داتکام سوار بودند، و قابلیتهای بیشتری را در سراسر جهانِ روبهرشد وب ارائه میدادند.
Salesforce این را مسیری بالقوه برای محصول خود دید. اگر میتوانست CRM (پلتفرم مدیریت ارتباط با مشتری) خود را گرفته و یک API عمومی ارائه دهد، آنها چنین تصور کردند که توسعهدهندگان میتوانند برنامهها و یکپارچهسازیهایی بسازند که اکوسیستم را به شیوهای پیش ببرند که هیچ شرکت واحدی بهتنهایی قادر به انجام آن نباشد. برای توسعهدهنده API امروزی، این مسیر واضح بهنظر میرسد، اما در آن زمان دیدگاهی کاملاً منحصربهفرد بود.
پس از انتشار API در سال ۲۰۰۰، این موضوع بهسرعت ثابت شد. اگرچه SOAP API اولیه کاملاً پیچیده بود و یک دفترچه راهنمای PDF چندصد صفحهای داشت، اما قابلیتهایی پیشگامانه ارائه میداد و مسیر صنعت را برای اینکه سرویسها چگونه میتوانند استفاده و گسترش یابند، مشخص کرد. این موضوع Salesforce را به یک پلتفرم تبدیل کرد نه فقط یک محصول مصرفی، و توسعهدهندگان را برای گسترش اکوسیستم جذب کرد.
یک تغییر فرهنگی: فرمان Bezos، نسخه Salesforce
در سال ۲۰۰۲، نامهای که اکنون مشهور است در Amazon منتشر شد: فرمان Bezos. این دستور کاملاً ساده بود — هر تیم باید دادهها و قابلیتهای خود را از طریق یک API ارائه کند. درحالیکه این دستور بر امور داخلی تمرکز داشت، رویکرد Salesforce نسبت به API خود بر همان الگوی تفکر استوار بود، یعنی انتقال از یک طراحی محصولمحور به یک فلسفه طراحی API-محور.
بهعنوان نمونهای از طرز تفکر Salesforce در آن زمان، شرکت یک کمپین رسانهای با عنوان «پایان نرمافزار» راهاندازی کرد و وعده داد محصولی بهصورت سرویس ارائه کند، نه یک مجوز نرمافزاری ساده.
در اصل، Salesforce از اصلی پیروی کرد که پیشنهاد محصول آن را به چیزی فراتر از اراده فردی سازمان تبدیل میکرد. با واردکردن توسعهدهندگان دیگر، Salesforce فرصتهایی برای تکرار و توسعه خارجی ایجاد کرد و درعینحال تیمهای داخلی خود را با مفهوم هدایت موفقیت تجاری از طریق طراحی API همسو ساخت.
این تمرکز بر APIها باعث یک تغییر فرهنگی شد — APIها بهعنوان محرک تجاری. SOAP API اولیه که Salesforce راهاندازی کرد و بعدها بر آن تکرار شد، یک تغییر بزرگ در صنعت بود. تغییر استراتژی API فقط یک بهبود در پیشنهادهای موجود نبود — بلکه یک خط تجاری کاملاً جدید و تغییری کامل از ایده قبلی پنهانسازی قابلیتها پشت نمایندگان و فروشندگان بود.
اجازه دادن به توسعهدهندگان برای ایجاد یک بازار که راهحلهای سازگار با Salesforce در آن قابلدسترسی باشند، یک اکوسیستم کاملاً جدید ایجاد کرد — اکوسیستمی که میلیاردها درآمد اضافی و افزایش حفظ مشتری را به همراه داشت.
وضعیت فعلی APIها در Salesforce
امروزه Salesforce هزاران برنامه در AppExchange دارد که میلیاردها دلار تراکنش را به هم متصل میکنند، رویدادها را زمانبندی میکنند، کمیسیونهای فروش را مدیریت میکنند، و بسیاری موارد دیگر، و Salesforce را به یک چهره مسلط در صنعت تبدیل کردهاند. Salesforce با شناخت محدودیتهای پیچیدگی بالای SOAP APIهای خود، قابلیتهای بیشتری با GraphQL و ساختارهای RESTful افزوده است. پس از خرید Mulesoft در سال ۲۰۱۸، Salesforce قابلیتهای API خود را گسترش داد و ابزارهای جدیدی برای یکپارچگی و توسعه API-محور ارائه کرد.
این موضوع قدرت واقعی راهحلی مانند Salesforce را نشان میدهد. ساختن یک محصول قدرتمند خوب است، اما اگر نتوانید آن محصول را گسترش دهید — روی آن بسازید و ویژگیهای بیشتری از طریق پیشنهادهای طرف ثالث ارائه دهید — پس پتانسیل شما محدود میشود. ارائه یک اکوسیستم API معمولاً سودآورتر از ارائه یک محصول API است، و Salesforce این را بهخوبی ثابت کرده است.
آینده APIها در Salesforce
نگاه به آینده نشان میدهد که استراتژی API Salesforce احتمالاً به تکامل خود ادامه خواهد داد. حوزههایی مانند هوش مصنوعی از طریق مدلهای زبانی بزرگ و استریمینگ دادههای بلادرنگ درحال تحول APIها هستند، و Salesforce از همین حالا سرمایهگذاری سنگینی در این حوزهها کرده است.
با گذر زمان، APIهای Salesforce باید برای پشتیبانی از سرویسهای حتی ریزتر، ترکیبپذیرتر و سازگار با هوش مصنوعی تکامل یابند، و در بسیاری از موارد، این حرکتها شاخصی برای صنعت بهطور کلی خواهند بود.
درسهایی برای صنعت
مسیر Salesforce چندین درس ارائه میدهد که میتواند برای سازمانهای مختلف مفید باشد. نخست، این داستان درباره جایگاهسازی استراتژیک است. سازمانها در ابتدا APIها را بهعنوان مصنوعات فنی برای تسهیل عملیات و توسعه داخلی میدیدند. مسیر Salesforce ثابت کرد که APIها داراییهای استراتژیک هستند — سیستمهایی که امکان توسعه و رشد تجاری را فراهم میکنند، چه رسد به نوآوری. این تغییر ذهنیت در دورهای که پس از اولین API Salesforce آمد، گسترده شد. eBay، Flickr، Amazon — همگی به ارائه API بهعنوان محصول خود روی آوردند و ثابت کردند که این تصمیمها هوشمندانهاند.
دومین برداشت مهم، ایده ساخت یک اکوسیستم بهجای یک محصول است. محصول در بسیاری موارد گذرا است. برای هدفی ساخته شده و ویژگیهایش محدود به همان زمان و نیاز بوده است. حتی وقتی قابل بهروزرسانی است، این فرایند هزینه دارد. Salesforce نشان داد که هیچ توسعهدهندهای بهتر از همه توسعهدهندگان یک صنعت نیست؛ بنابراین اتخاذ رویکرد اکوسیستمی بهتر از محدود ماندن است.
درنهایت، Salesforce نشان داد که حاکمیت و فدراسیون عناصر کلیدی این فرایند هستند. زمانی که API را راهاندازی کرد، سریع فهمید که برای گسترش اکوسیستم به قابلیتهای جدید نیاز دارد. پذیرش Mulesoft جدیدترین نمونه است، اما Salesforce بارها و بارها در ایجاد حاکمیت قوی و ساختارهای فدراتیو در محصول خود سرمایهگذاری کرده است و اجازه داده توسعهدهندگان با امنیت عمل کنند و درعینحال، محصول اصلی امن و قابلاعتماد باقی بماند. بهترین اکوسیستم جهان شکست میخورد اگر کسی بهاندازه کافی به آن اعتماد نکند، و Salesforce نمونهای عالی از این است که وقتی کار درست انجام شود چه اتفاقی میافتد.
افکار پایانی
امیدواریم این مطالعه موردی برای شما مفید بوده باشد. Salesforce همچنان امید بسیاری ایجاد میکند و سازمانها باید این درسها را هنگام ورود به مرحله بعدی صنعت، پیشنهادهای خود، و فضای API مدنظر قرار دهند.
