میکروسرویسها در سالهای اخیر با تیترهای منفی روبرو شدهاند. روزی بهعنوان راهحل یکجای مقیاسپذیری پس از پذیرش توسط نتفلیکس، آمازون و ایبی تبلیغ شدند، میکروسرویسها روحیه «هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد» و «رشد بهمیزان نیاز» دوران دیجیتال ۲۰۱۰ را نمایندگی میکنند، زمانی که حتی استارتاپهای کوچک و وبسایتهای مستقل میتوانستند به موفقیتهای بزرگ برسند. میکروسرویسها وعدههایی مشابه اقتصاد گیگ ارائه میدهند — توانایی کاهش سربار و پرداخت فقط برای آنچه نیاز دارید، زمانی که نیاز دارید.
هر کسی که تاکنون مجبور شده تیم بزرگی را جمع کند و آنها را سریع آماده کند پس از افزایش ناگهانی در کسبوکار، میتواند به شما بگوید که این اغلب درست نیست. پرداخت برای افزایش ناگهانی ترافیک و تقاضا میتواند بسیار پرهزینه باشد. اغلب ارزانتر است که تیمی ساختارمند از کارکنان آموزشدیده و توانمند داشته باشید، که یک استعاره مناسب برای بحث «میکروسرویسها در مقابل مونولیت» است. این مانند استخدام تعداد زیادی نیروی موقت هر بار که مشغول میشوید، به جای اطمینان از اینکه تیم و ساختار موجود بهخوبی آموزش دیده و آماده است، میباشد.
در سالهای اخیر بحثهای زیادی درباره میکروسرویسها مطرح شده است. به نظر میرسد هر هفته مقاله جدیدی با عنوان «آیا میکروسرویسها مردهاند؟» منتشر میشود. در حالی که میکروسرویسها ممکن است به اندازه گذشته مد نباشند، گزارشهای مرگ آنها اغراقآمیز است. طبق آمار Statista، ۸۵٪ کسبوکارهایی با ۵۰۰۰ یا بیشتر کارمند در سال ۲۰۲۱ از میکروسرویسها استفاده میکردند و ۱۴٪ دیگر برنامه داشتند در آینده آنها را اتخاذ کنند. چرا چنین اختلافی بین این آمار و تیترها وجود دارد؟
برای رسیدن به حقیقت، ما به بررسی وضعیت میکروسرویسها در سال ۲۰۲۵ میپردازیم.
میکروسرویسها: نه یک گلوله نقرهای، اما از بین نرفتهاند
جستجوی ترند میکروسرویسها شبیه خواندن صفحه اول و آگهی ترحیم روزنامه بهطور همزمان است، پر از تیترهای بزرگ و اعلامیههای غمگین مانند «چرا میکروسرویسها دیگر محبوب نیستند» یا سؤال تحریکآمیز در Quora: «آیا میکروسرویسها مردهاند؟» وقتی مقالات و نظرات را مرور میکنید، سریعاً مشخص میشود که تیترها به همان اندازه اغراقآمیز هستند که میکروسرویسها در ابتدا مد شدند.
ما این بحث درباره وضعیت میکروسرویسها در ۲۰۲۵ را با بیان صریح شروع میکنیم که میکروسرویسها مرده نیستند. آنها همچنین گلوله نقرهای که مبلغین فناوری معرفی میکردند هم نیستند. واقعیت در جایی میان این دو است. میکروسرویسها برای هر برنامهای مناسب نیستند، اما هنوز در بسیاری از سناریوهای مختلف بسیار مفید هستند. همانند بیشتر مسائل تکنولوژی، پاسخ در تصمیمات هوشمندانه کسبوکار و اتخاذ سبک معماری مناسب برای محصول شما نهفته است.
زمانی که میکروسرویسها مفید هستند
اکثر سازمانهای بزرگ گزارش میدهند که به نحوی از میکروسرویسها استفاده میکنند. با این حال، شکافها نشان میدهد که برخی کسبوکارها هنوز معماری مونولیتیک را همراه با میکروسرویسها به کار میبرند. بنابراین، ابتدا به بررسی موقعیتهایی میپردازیم که میکروسرویسها معمولاً ارزشمند هستند.
میکروسرویسها برای محصولات بالغ بهترین کارایی را دارند
به گفته نویسنده و تحلیلگر مارتین فاولر، تقریباً همه میکروسرویسهای موفق ابتدا بهصورت مونولیت شروع شدهاند. او هشدار میدهد که تقریباً هر سیستمی که بهعنوان میکروسرویس آغاز شود، بهسرعت با مشکلات مواجه میشود. فاولر مشاهده میکند که اولین نسخههای یک محصول بیشتر برای تعیین نیاز واقعی کاربران است، بنابراین اولویت بر چابکی، پاسخگویی و توانایی بازطراحی و بازسازی سریع محصول است. متأسفانه این کار با میکروسرویسها دشوارتر از مونولیت است.
با توجه به این توصیه، پیشنهاد میشود که محصول را ابتدا بهصورت مونولیت آغاز کنید و بعداً در صورت نیاز به جداسازی نگرانیها، به میکروسرویسها تبدیل کنید. تبدیل یک ویژگی به میکروسرویس به توسعهدهندگان اجازه میدهد همان عملکرد را در تمام برنامهها و کل سازمان استفاده کنند. برخی سازمانها توصیه میکنند که برنامه مونولیتیک را بهطور تدریجی بازسازی کنند، جایی که نرمافزار مونولیتیک موجود را با نرمافزاری که از میکروسرویس استفاده میکند، جایگزین میکنند تا به تدریج مونولیت حذف شود.
این رویکرد گاهی به الگوی Strangler Fig نیز اشاره دارد. این استراتژی توسط SoundCloud برای مهاجرت API عمومی مونولیتیک خود به معماری میکروسرویسها استفاده شد.
میکروسرویسها برای محیطهای پیچیده بهترین عملکرد را دارند
میکروسرویسها اولین بار زمانی محبوب شدند که شرکتهایی مانند آمازون، اوبر و نتفلیکس در اواسط دهه ۲۰۰۰ آنها را برای افزایش سرعت و مدیریت تقاضاهای غیرمنتظره سرویس به کار گرفتند. این انعطافپذیری به هر سه شرکت کمک کرد تا در صنایع خود سلطه پیدا کنند. اوبر توانست زمان یکپارچهسازی را از سه روز به سه ساعت کاهش دهد و ۲۲۰۰ میکروسرویس را به ۷۰ دامنه متراکم کند.
این مثالها نشان میدهند که چه نوع محصولات و خدماتی بیشترین بهره را از میکروسرویسها میبرند. شرکتهایی که استراتژیهای کسبوکار یا پیادهسازی کد پیچیدهای پیشبینی میکنند، ممکن است ارزش داشته باشند که حداقل استفاده از میکروسرویسها را برای پاسخگویی به نیازهای خود در نظر بگیرند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، بهتر است ابتدا محصول را بهصورت مونولیت طراحی کنید و سپس آن را به میکروسرویسها تبدیل کنید، مطابق بهترین روش قبلی ما.
میکروسرویسها برای تیمهای توزیعشده بهترین کارایی را دارند
تیمهای توزیعشده نیازهای خود را دارند. اتخاذ معماری مبتنی بر میکروسرویس برای تیمهای غیرمتمرکز منطقی است، زیرا به تیمها امکان میدهد روی ماژولها، پروژهها یا محصولات خاص کار کنند بدون اینکه کل سازمان مختل شود. همچنین به تیمها اجازه میدهد از همان ابزارها و منابع استفاده کنند، بدون توجه به مکانشان. این همچنین میتواند حس هویت و تعلق بیشتری ایجاد کند، که هنگام کار کاملاً از راه دور دشوار است، زیرا هر تیم بهتر تصویر کلی از کل سازمان و نقش هر بخش را درک میکند.
زمانی که میکروسرویسها ممکن است کار نکنند
در برخی موارد، میکروسرویسها ممکن است مناسبترین گزینه نباشند. بیایید چند مورد از این شرایط را بررسی کنیم.
میکروسرویسها برای راهحلهای داخلی ممکن است مناسب نباشند
میکروسرویسها نیاز به اتوماسیون گسترده برای عملکرد صحیح دارند. برخی توسعهدهندگان، فرهنگ اتوماسیون را بهعنوان بخشی از فلسفه DevOps توصیه میکنند، که به بهبود کارایی، قابلیت اطمینان و ثبات کمک میکند. این به معنی اتوماسیون تمام فرآیندها از ادغام کد و استقرار تا نصب و پیکربندی است.
در اکثر شرایط، توسعهدهندگان میتوانند از خطوط استقرار مداوم برای دستیابی به این هدف استفاده کنند. توسعهدهندگان میکروسرویسها را منتشر میکنند و کاربران میتوانند محصول را آنلاین استفاده کنند. این رویکرد برای راهحلهای داخلی که کاربران باید خودشان دارایی را روی سرور خود نصب کنند، کمتر عملی است.
اگر در حال توسعه محصولات یا خدمات داخلی هستید، ممکن است بخواهید سبک معماری دیگری را در نظر بگیرید. با این حال، برخی توسعهدهندگان ابزارهای بومی برای میکروسرویسهای داخلی ایجاد میکنند. بهعنوان مثال، Semaphore راهحل داخلی خود به نام Semaphore On-Premise را توسعه داد، که کل خط CI/CD یک سازمان را پشت فایروال شرکت قرار میدهد.
با این حال، این همچنان چالشهای ذاتی خود را دارد. مدیریت نسخه در میکروسرویسها دشوارتر است و برای محصولات یا راهحلهای داخلی چالش بیشتری دارد. اگر در حال ایجاد راهحل داخلی هستید، بهترین راه آزمایش گسترده قبل از انتشار است، زیرا در محیط تولید نمیتوان آن را تست کرد.
مونولیتها میتوانند ماژولار باشند
معماری مونولیتیک تمایل به بزرگ و دستوپاگیر شدن دارد، که یکی از دلایل اصلی محبوبیت میکروسرویسها بوده است. با این حال، این الزامی نیست. معماری مونولیتیک میتواند به ماژولها و سرویسها تقسیم شود، رویکردی که به معماری هیبریدی نیز شناخته میشود. در صورت پیادهسازی صحیح، حتی میتواند بسیاری از همان مزایا را داشته باشد، مانند توانایی کار روی اجزای منفرد بدون مختل کردن کل برنامه. معمولاً اینها به جای میکروسرویسها، بر APIهای داخلی تکیه میکنند. مونولیتها نیز میتوانند مقیاسپذیر باشند، همانند میکروسرویسها، کافی است چند نمونه از مونولیت را مستقر کنید و از محدودیت بار برای توزیع ترافیک استفاده کنید.
میکروسرویسها میتوانند پرهزینه باشند
بیایید با واضحترین و جدیترین دلیل محبوبیت کمتر میکروسرویسها خاتمه دهیم. میکروسرویسها میتوانند بسیار پرهزینه باشند، حتی برای سازمانهای بزرگ. یک توسعهدهنده در StackOverflow برآورد کرده است که حتی یک پروژه کوچک میکروسرویس با در نظر گرفتن همه مؤلفهها و تعاملات، ماهانه حدود ۵۰۰ دلار هزینه دارد. میکروسرویسها معمولاً به ابزارهای جانبی، Service Mesh و ابزارهای اضافی برای مدیریت و نگهداری نیاز دارند. همچنین، میکروسرویسها برای عملکرد به انتقال داده وابستهاند که میتواند هزینه انتقال داده را افزایش دهد.
استفاده از میکروسرویسها میتواند هزینه نیروی انسانی را نیز افزایش دهد، زیرا تضمینی وجود ندارد که هر میکروسرویس از همان پشته استفاده کند. یکی ممکن است با Python نوشته شده باشد و دیگری با Ruby on Rails. انتقال یک توسعهدهنده از تیم Python به تیم Ruby on Rails ممکن است نیازمند آموزش مجدد در پشته جدید باشد.
تغییر از میکروسرویسها به معماری مونولیتیک به آمازون اجازه داد هزینههای عملیاتی خود را تا ۹۰٪ کاهش دهد، همانطور که در مقاله مهم آنها گزارش شد. اگر یکی از بزرگترین ارائهدهندگان میکروسرویسها این موضوع را جدی میگیرد، سازمانهای دیگر نیز باید این موضوع را در نظر بگیرند.
در عقل تجاری پذیرفته شده، عموماً بد نیست که بدهیهای تکرارشونده بالا داشته باشید، به ویژه وقتی درآمد نامشخص است. هزینه بالای سربار با جریان درآمد نامنظم میتواند فاجعهآمیز باشد. و اگر میکروسرویسها همیشه انتظارات عملکردی را برآورده نکنند، هدف استفاده از آنها برای حل گلوگاهها و افزایش مقیاسپذیری شکست میخورد.
وضعیت میکروسرویسها در سال ۲۰۲۵
همانطور که مشاهده کردیم، میکروسرویسها هنوز یک سبک معماری قابلاستفاده هستند، حتی اگر دیگر تیترهای پرهیاهو را ایجاد نکنند. میکروسرویسها میتوانند بسیار مفید باشند، اگر به درستی پیادهسازی شوند، اما معمولاً برای محصولات جدید و استارتاپها گزینه مناسبی نیستند. علاوه بر این، کسبوکارهایی با مدلهای تجاری یا کدبیس پیچیده ممکن است بهتر باشد میکروسرویسها را در نظر بگیرند به جای مونولیت. تیمهای توزیعشده و غیرمتمرکز نیز ممکن است معماری مبتنی بر میکروسرویسها را اتخاذ کنند، زیرا به هر تیم اجازه میدهد مستقل کار کند بدون مختل کردن کل سازمان و همزمان توانایی درک چگونگی نقش هر بخش را افزایش میدهد. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که ۸۵٪ سازمانهای بسیار بزرگ میکروسرویسها را اتخاذ میکنند و حتی تعداد بیشتری برنامه دارند همین کار را انجام دهند.
در حالی که میکروسرویسها میتوانند عالی باشند و به وعده مقیاسپذیری و انعطافپذیری خود وفادار بمانند، آنها راهحل مناسب برای بسیاری از برنامهها نیستند. میتوان به بسیاری از همان نتایج با طراحی و سازماندهی درست پروژههای مونولیتیک رسید. میکروسرویسها جای خود را دارند، اما مطمئن شوید که وقت زیادی برای فکر کردن، برنامهریزی و طراحی پروژه صرف کردهاید، اگر قصد استفاده از آنها را دارید. ممکن است روش دیگری وجود داشته باشد که هزینه کمتری داشته باشد و همان نتیجه را بدهد.
